۱۴۰۳-۰۶-۲۹ ۳:۴۸ قبل از ظهر

(جهش تولید با مشارکت مردم)

پنجره‌ای گشوده رو به دیانت و فرهنگ زردشتی

شناخْتِ تاریخ و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتیان و آشنایی با دیانَتِ زَرْدُشْتی که خاسْتْگاهِ آن ایرانِ کُهَن بوده است و روزْگاری دراز دَر قَلَمْروِ فَرْهَنْگِ ایرانی حُضوری نِمایان و تَأْثیرگُذار داشْته، واجِدِ أَهَمّیَّت فَراوان است.

به گزارش پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی ( تبلیغ نیوز )، جویا جهانبخش، پژوهشگر تاریخ و ادبیات فارسی و نویسنده کتاب «درآمدی بر شناخت دین و فرهنگ زردشتی» که توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان منتشر شده است در یادداشتی اختصاصی که در اختیار ایکنا قرار داده است، به نکاتی مهم و خواندنی در خصوص آیین زردشتی، تاریخ و فرهنگ زردشتیان پرداخته است. در واقع این پژوهشگر کوشای ایرانی در این اثر پنجره‌ای را رو به دیانت و فرهنگ زردشتی بر چشمان ما گشوده است، در ادامه متن یادداشت او درباره شناخت فرهنگ زردشتیان و اهمیت این شناخت برای ایرانیان را با هم می‌خوانیم: 
 
شناخْتِ تاریخ و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتیان و آشنایی با دیانَتِ زَرْدُشْتی که خاسْتْگاهِ آن ایرانِ کُهَن بوده است و روزْگاری دراز دَر قَلَمْروِ فَرْهَنْگِ ایرانی حُضوری نِمایان و تَأْثیرگُذار داشْته، واجِدِ أَهَمّیَّت فَراوان است: اَز بَرایِ ایرانیانِ مُسَلْمان که تا هَمین روزگار نیز با زَرْدُشْتیان هَمْزیسْتی دارَنْد، به طورِ خاص و اَز بَرایِ عُمومِ مُسَلْمانان، به طورِ عام و دَسْتِ کَم اَز این رویْ که دَر کِتابِ خُدا و سُنَّتِ پیشْوایان ـ عَلَیْهِمُ السَّلام ـ، اَز آیینِ زَرْدُشْتی و زَرْدُشْتیان هَم یاد و سُخَن رَفْته است.
 
دَر کِتابِ دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی[۱]، سَعْی شُده است تا زَمینۀ آشنایی با آیینِ زَرْدُشْتی و تاریخ و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتیان، بدان اَنْدازه که بَرآوَرَنْدۀ حاجَتِ خوانَنْدۀ فَرْهیخْته و نَه لُزومًا مُتَخَصِّص باشَد، فَراهَم گَردَد و دَر مَقامِ بَحْث و اِطِّلاعْ‌رَسانی، بیشْتَرَکْ آگاهی‌هایِ لازِم اَز بَرایِ کَسانی که اَز چَشْم‌انْدازِ فَرْهَنْگِ إِسلامی به زَرْدُشْتیان می‌نِگَرَند و هَمْچُنین پُرسِشْ‌هایِ عامِّ خوانَنْدۀ مُسَلْمان دَربارۀ این آیین و گرَوَنْدگان به آن، مَدِّ نَظَر باشَد.
 
دَربارۀ شَخْصیَّتِ تاریخیِ زَرْدُشْت و سیْر و صیْرورَتِ آیینِ او، إِبْهامْ‌ها و سَرْدَرْگُمی‌ها فَراوان است و اِخْتِلافِ‌نَظَرهایِ نِمایانی هَم دَر میانِ مُحَقِّقان وُجود دارَد. این اَنْدازه مُسَلَّم است که زَرْدُشْت، قَرنْ‌ها پیش از میلادِ مَسیح (ع)، دَر جایی دَر شَرْقِ فَلاتِ ایران، زاده شُده و دَعْوَتی دینی را بُنْیاد نِهاده است که بَعْدها دَر ایران هَوادارانِ بسیار یافْته و شُماری اَز پادشاهانِ بُزُرْگِ دورانِ پیش از إِسلامیِ تاریخِ ایران هَم بَر دینِ وی و أَحْیانًا مُبَلِّغ و حامیِ آیینِ وی بوده‌اند.
پنجره‌ای گشوده رو به دیانت و فرهنگ زردشتی
 
اَز ظَواهِرِ بَخْشی اَز مَتْنْ‌هایِ مَنْسوب به زَرْدُشْت، چُنین بَرمی‌آیَد که این دَعوَتْگَرِ دینی، به مُکاشَفاتی نائِلِ شُده بوده و خود را حامِلِ پَیامِ خُداوَنْد می‌دانِسته است و اَز هَمان زَمانِ حَیاتَشْ نیز پَیْرَوانی یافته بوده. آیینِ مَنْسوب به زَرْدُشْت، اَز مَعْدود أَدیانی است که عَلیٰ‌رَغْمِ قدمَتِ بسیار و فَراز و فُرودهایِ فَراوانی که دَر دِرازنایِ تاریخ به خود دیده است، هَنوز هَم پَیْرَوانی ـ وَلو اَنْدَکْ‌شُمار ـ دارَد و کَسانی خود را بدان مَنْسوب می‌دارَنْد.
 
تاریخِ جامِعَۀ زَرْدُشْتی و سُنَّتِ فَرْهَنْگی و دینیِ زَرْدُشْتیان را به سه مَرحَلۀ کُلّی می‌تَوان تَقْسیم کَرد:
 
نَخُسْت: اَز پیْداییِ آن تا پایانِ دورۀ ساسانی.
 
دُوُم: اَز پایانِ دورۀ ساسانی تا یکی دو قَرنِ أَخیر.
 
سِوُم: دورۀ تَلاقی با تَجَدُّد.
 
دَر دورۀ نَخُسْت، بمُرورْ تَبَدُّلات و تَحَوُّلاتِ چَشْمْگیری دَر باوَرهایِ زَرْدُشْتی رُخ داده و چیزْهای زیادی که با آموزه‌هایِ کُهَنِ مَنْسوب به شَخْصِ زَرْدُشْت سازگار نَمی‌بوده است نیز واردِ سُنَّتِ دینیِ رایِجِ زَرْدُشْتیان و کِتابِ مُقَدَّسِ ایشان که اَوِستا خوانْده می‌شَوَد، شُده است. دَر هَمین دوران، و بخُصوص دَر عَصْرِ پادشاهیِ ساسانی، دینِ زَرْدُشْتی بیشْتَرین اِقْتِدارِ دُنْیَوی‌اش را هَم تَجْرِبه کَرده و یکْ‌چَنْد دینِ رَسْمیِ شاهَنْشاهیِ ایران بوده است و روحانیانِ مُتَنَفِّذِ زَرْدُشْتی زِمامِ بسیاری اَز شُؤونِ دینی و دُنْیَویِ جامِعَۀ ایرانی را به دَست داشْته‌اند.
 
دَر دورۀ دُوُم، سُنَّتِ زَرْدُشْتی دارایِ اِسْتِمْراری نِسْبی بوده و بِالنِّسْبه فَراز و فُرود و تَحَوُّلاتِ دَرونیِ کَمْتَری به خود دیده است و اَلْبَتّه جامِعَۀ زَرْدُشْتی که با سُقوطِ پادشاهیِ ساسانی حامیِ سیاسیِ مُقْتَدِرِ خود را اَز دَسْت داده بود رو به ضَعف رَفْته و عُمْدةً دَر ایران و هِنْدوستان به مَثابَتِ أَقَلّیَّتی دَر حاشیۀ جامِعَۀ أَکْثَریَّتِ غیرِزَرْدُشْتی به سَر بُرده است، بی آن که مَظْهَرِ خَلّاقیَّتْ‌هایِ فَرْهَنْگی و اِجْتِماعیِ مُتَنَوِّع و پُرأَهَمّیَّتی بوده باشَد.
 
دَر دورۀ سِوُم، بیشینۀ زَرْدُشْتیان، دَر رویارویی با تَجَدُّد، به نوعی به بازْسازیِ مُعْتَقَداتِ خویش رویْ آوَرْدَند و بخُصوص اَز آن سُنَّتِ مَأْثور که دَر میانِ ایشان دَستِ کَمْ اِستِمْراری هزار و چَنْدصَدساله داشت و عُمْدَةً به تَعالیمِ موبَدانِ عَصْرِ ساسانی تَبار می‌رَسانید عُدول کَردَند و دین‌انْدیشانِشان کوشیدَند تا بیشْتَر بَر پایۀ مَتْنِ گاهان (/ گاتْ‌ها) که بَخْشی است بسیار کوچَک از کِتابِ اَوِستا ـ و تَنْها بَخشِ آن کِتاب نیز هَسْت که زَرْدُشْتیانِ أَخیر نِسْبَتِ آن را به شَخْصِ زَرْدُشْتِ دین‌آوَر باوَر دارَنْد ـ، نِظامِ عَقیدَتی و دینیِ تازه‌ای را به عنوانِ آموزه‌هایِ أَصْلیِ زَرْدُشْت تَعْریف کُنَند. دَر این مَرحَله، أَکْثَرِ قَریب به اِتِّفاقِ أَحْکام و آدابِ عِبادی و تَکالیفِ فَردی و مَحْدودیَّتْ‌هایِ شَرْعیِ موجود دَر سُنَّتِ زَرْدُشْتیِ پیشین، حَتّیٰ اَز سویِ خودِ رَهْبَرانِ دینیِ جامِعَۀ زَرْدُشْتی، یا بِکُلّی نادیده گِرِفته شُد، یا به أَعْمالی بسیار ساده‌تَر تَقْلیل داده شُد. بمانَد که بیشینۀ زَرْدُشْتیان نیز، دَر اِلْتِزام به آنْچه موبَدانِ بُزُرْگ هَنوزَش لازِم می‌دانِستَند، کاهِلی پیشه کَردَند؛ آنْ‌سان که می‌تَوان گُفت: دَر عَصْرِ ما، تَقَیُّد به أَحْکامِ عِبادی و مَناسِک، دَر جامِعَۀ زَرْدُشْتی، بسیار بسیار کَمْ‌رَنگ گَردیده و به نوعی رو به زَوال نِهاده است؛ و اَز بُنْ بَرْخی اَز تَکالیف و مَناسِکِ قَدیم هَم که دَر عَصْرِ حاضِر نامیّ و نِشانی اَز آنْ‌ها بَرجاست، به گونه‌ای مَراسِمِ سُنَّتیِ نِمادین بَدَل شُده است و دیگَر اَز آن قَداسَت و مایۀ عِبادیِ پیشینَش تُهی گَردیده.
 
بَررَسی‌هایِ تاریخی و مَتْنْ‌شِناختی نِشان می‌دِهَد که دین زَرْدُشْت اَز زَمانْ‌هایِ بسیار دور دُچارِ بِدْعَتْ‌ها و کَژْرَوی‌هایِ فَراوان گَردیده بوده است، تا به جایی که دَعْوَتِ أَصْلیِ زَرْدُشْتِ دین‌آوَر هَم که عَلَی‌الظّاهِر دَر أَصْلْ دَعْوَتی توحیدی بوده است به دَعْوَتی شِرک‌آلود بَدَل شُده و مَناسِک و آیینْ‌هایِ خُرافاتیِ فَراوان بدین کیش راه یافْته، آنْ‌سان که زَرْدُشْتیگَریِ شایِع دَر عَصْرِ ساسانی، یَعْنی: هَمان سُنَّتی که پَسانْ‌تَر به نوعی بُنْ‌مایۀ سُنَّتِ مُسْتَمِرِّ زَرْدُشْتی دَر أَدوارِ سِپَسین گَردید، با تَعالیمِ أَصْلی و أَصیلِ خودِ زَرْدُشْتِ دین‌آوَر بسیار مُتَفاوِت بوده است.
 
ظُهورِ تَجَدُّدگرایی دَر جامِعَۀ زَرْدُشْتی و فُروریخْتَنِ أُبَّهَتِ سُنَّتِ قَدیم و نوعی دَستْپاچگی دَر بدَرآمدَن اَز قالِبِ سُنَّتیِ روزگارْفَرسودِ دیانَتِ زَرْدُشْتی، زَمینۀ پیْدائیِ بِدْعَتْ‌هایِ جَدیدِ فَراوانی را دَر جامِعَۀ زَرْدُشْتی پَدید آوَرْد که به نَظَر می‌رَسَد سُنَّتِ دینی و دینِ سُنَّتیِ زَرْدُشْتی را بکُلْ نابود خواهَد ساخْت و گونه‌ای “فَلْسَفه”یِ رَقیق و مُجْمَل و پُرإِبْهام یا “أَخْلاقِ” کُلّیٖ‌گویانۀ فارِغ اَز هَرگونه رَهْنِمودِ جُزْئی و إِلْزامِ قاطِع را جانِشینِ “دیانَت” خواهَد گَردانید که آن هَم النِّهایَه چیزی بیش از چَنْد شِعارِ عام دَر چَنْته نَخواهَد داشْت.  
 
حُصول و وُقوعِ نوعی فاصِله میانِ دینِ یک دین‌آوَر و آن سُنَّتِ دینی که به او مَنْسوب می‌گَردَد، و پَدیدآمدَنِ بَرْخی دِگَرْسانی‌ها و حَتّیٰ ـ به اِصْطِلاحْ: ـ ظُهورِ پاره‌ای از “بِدْعَتْ‌”ها، تَجْرِبه‌ایست که بیش‌وکَم هَمۀ دینْ‌هایِ کُهَنْ‌سال اَز سَر گُذَرانیده‌اند، لیک این فاصِله و تَفاوُتِ حاصِل اَز آن دَر میانِ “دینِ زَرْدُشْت” و “سُنَّتِ زَرْدُشْتی”، چیزی بوده است فوقِ حَدِّ اِنْتِظار؛ به طوری که به عنْوانِ مِثال ـ چُنان که گُفْتیم ـ به نَظَر می‌رَسَد دَعْوَتِ أَصْلیِ زَرْدُشْت دَعْوَتی توحیدی بوده است وَلی دَر دِرازْنایِ مُعْتَدٌّبِهی اَز تاریخِ سُنَّتِ زَرْدُشْتی، تَفَکُّری شِرْک‌آلود بَر این سُنَّت حاکِم گَردیده بوده که نِمودِ آشکارِ آن را دَر بَخشْ‌هائی اَز اَوِستایِ موجود می‌بینیم و اِمْروز نیز مورِدِ پَسَنْد و پَذیرِشِ أَکْثَرِ قَریب به اِتِّفاقِ زَرْدُشْتیان نیست. اینْ‌ها تَحَوُّلاتی است که اَز زَمان‌هایِ بسیار دور و بتَدْریجْ رُخ داده است و اِمْروزه مُحَقِّقان اَز تَأْثیرِ بَرْخی اَز سُنَّتْ‌هایِ دینیِ غیْرِزَرْدُشْتی (و اَز آن جُمْله: مُعْتَقَداتِ آریائیِ دیرینی که خودِ زَرْدُشْت به مُبارزه با آنْ‌ها بَرخاسْته بود) دَر إیجادِ این اِنْحِرافات دَر دیانَتِ زَرْدُشْتی سُخَن می‌گویَند. دَر أَدوارِ مُتَأَخِّر، شُماری اَز دین‌انْدیشانِ زَرْدُشْتی، به‌ویژه دَر مُواجَهَه با مُسَلْمانان و نَصْرانیان (/ مَسیحیان) و رویارویی با خُرْده‌هائی که اینان بَر باوَرهایِ شایِع دَر سُنَّتِ زَرْدُشْتی می‌گِرِفْته‌اند، کوشیده‌اند تا اَز جُمْله تَقْریری پاکیزه‌تَر و توحیدی اَز دینِ زَرْدُشْت إِرائه دِهَنْد و آن شِرْکِ عارِضیِ کُهَن را اَز دامانِ زَرْدُشْتیگَری بزُدایَنْد؛ لیک دَر کِنارِ این رویْکَردِ إِصْلاحی و تَجْدیدِنَظَرْطَلَبانه، آن اَنْدازه دَر حَذْف و نَفْیِ سُنَّتِ دینی گُشاده‌دَسْتی و بی‌مُبالاتی کَرْده و بابِ چُنان تَأْویلاتِ مُبْتَدِعانه‌ای را بَر رویِ نُصوصِ کُهَنْ‌سالِ این دیانَت گُشوده‌اند که آنچه بازمانْده است، کَمابیش از قالبِ یک دینِ مُتَعارَف خارِج شُده. بَدیع آن است که بَعْضِ کَسانی که خود را زَرْدُشْتی می‌خوانَنْد و نیز بَعْضِ غیْرِزَرْدُشْتیانی که تَفاسیرِشان اَز نُصوصِ زَرْدُشْتی با مُساهَمَت یا تَقْریظِ بَرْخی اَز موبَدانِ زرْدُشْتی اِنْتِشار می‌یابَد، دَر راستایِ هَمین دِگَرْدیسی‌ها، تَرْجیح می‌دِهَنْد اَز زَرْدُشْتِ دین‌آوَر به عنوانِ یک “مُصْلِح” و “حَکیمِ” دیرینْ سُخَن بِگویَند تا یک “پَیامبَر”! و حَتّیٰ مُنْکِرِ باوَرِ زَرْدُشْت به هَرْگونه “خُدا” (اَز آن دَسْت که دَر أَدیان مَطْرَح است) گَردَند! تا چه رَسَد به اِعْتِراف بدین که زَرْدُشْت هَم پَیامی اَز جانِبِ خُداوَنْد آوَرْده است یا شَریعَتی داشْته است!
 
باری، واگویۀ سَرگُذَشْتِ بَخْشی اَز این دِگَرگونی‌هایِ قَدیم و جَدید دَر تَبْیین و توصیفِ پَیامِ دین‌آوَرِ ایرانی، زَرْدُشْت، دَر کِنارِ توصیفِ خُطوطِ بَرجَسْتۀ عَقیدَت و شَریعَت دَر آیین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی و تَبْیینِ باوَرهایِ آیینیِ قَدیمِ زرْدُشْتیان دَربارۀ مَسائِلِ گوناگون و لَونالَونی چون: آفَرینِش؛ پَیامْبَری و وَحْی؛ جَبْر و اِخْتیار و تَکْلیفِ إِنْسان؛ مُنْجی، موعود / موعودها، آخِرالزَّمان؛ مَرگ؛ رَسْتاخیز و داوَری؛ حَیاتِ أُخْرَوی؛ أَخْبارِ آخِرالزَّمانی؛ أَحْکامِ شَخْصی و اِجْتِماعی؛ عِبادات و آداب؛ طَهارَت و نَجاسَت؛ وُضو و تَیَمُّم و غُسْل و تَطْهیر؛ نَماز و نیایِش؛ کَمَربَنْد و جامۀ آیینیِ پَیْرَوانِ دینِ زَرْدُشْت؛ آتَش به مَثابَتِ قِبْلۀ زَرْدُشْتیان؛ اِزْدِواج و رَوابِطِ جِنْسی؛ اِزْدِواج با مَحارِم؛ جایْگاهِ زَنان دَر خانواده و اِجْتِماع؛ پوشِش و آرایِشِ زَنان؛ باده‌نوشی و مَسْتی و سَرمَسْتیِ تَخْدیری؛ گاهْشُماریِ آیینی؛ جَشْن‌هایِ آیینی و سُنَّت‌هایِ مَردُمی؛ آیینْ‌هایِ راجِع به دَرْگُذَشْتگان و پیْکَرهاشان؛ سوکْواری بَر دَرگُذَشْتگان؛ طَبَقۀ روحانی؛ آتَشْکَده‌ها؛ تَبْلیغِ دیانَت و مُجازاتِ اِرْتِداد؛ دائِرَۀ رَسْتگاری؛ نِسْبَتِ دیانَت و سیاسَت؛ دُشْواری و خُشونَتِ فِقْهی دَر سُنَّتِ زَرْدُشْتی، و … و …، بَخْشِ مُعْتَنابِهی اَز کِتابِ دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی را به خود اِخْتِصاص داده است. … این که زَرْدُشْتیگَری چگونه دَر میانِ رویْکَردهایِ بکُلّی ناهَمْسازِ اِجْتِماعْ‌ناپَذیری چونان “توحید” و “شِرْک” یا “اِحْتِوا بَر شَریعَتی دُشْوار و إِجْراناپَذیر” و “حَذْفِ شَریعَت و عِبادات و أَحْکام به طورِ گُستَرده” دَر نَوَسان بوده یا هَسْت، داسْتانی شَنیدَنی دارَد که دَر این کِتاب، چَنْدان که مَجالِ آن فَراهَم بوده، حِکایَت شُده است.
 
مَسائِلِ بَحْث‌انْگیزِ فَراوانی دَربارۀ سُنَّتِ زَرْدُشْتی هَسْت که گاه موجِبِ سوءِ‌تَفاهُماتِ بسیار و کَشاکَشْ‌هایِ دامَنه‌وَر گَردیده است و می‌گَردَد و أَحْیانًا کوشِشْ‌هایِ مُغْرِضانۀ دوستان و دُشْمنانِ آیینِ زَرْدُشْتی نیز دَر راسْتایِ وارونه‌نِماییِ بَعْضِ مَسائِلِ موردِ بَحْث، مایۀ مَزیدِ سَرْدَرْگُمی پُرسِشْگرانِ حَقیقَتْ‌جو شُده است و می‌شَوَد؛ مَسائلی اَز این دَسْت که: آیا زَرْدُشْتیان به دو آفَرینَنْده به نامْ‌هایِ “اَهورَمَزْدا (/ اَهورامَزدا)” و “اَهْریمَن” قائِل بوده‌اند یا آفَریدگارِ جَهان دَر آیینِ زَرْدُشْتی هَمان اَهورَمَزْدا بوده است و بَس؟، آیا زَرْدُشْتیان آتَش را به جایِ خُدا ـ یا: دَر کِنارِ خُدا ـ می‌پَرَستیده‌انْد؟، آیا اِزْدِواج با مَحارِم دَر سُنَّتِ زَرْدُشْتی جائِز و حَتّیٰ مورِدِ تَرْغیب بوده است؟، آیا جَشنْ‌هائی چون جَشْنِ نوروز و چهارشَنبه‌سوری اَز شَعائِرِ آیینِ زَرْدُشْتی بشُمار بوده‌ است؟، آیا پادشاهانِ بُزُرْگی چون کورُشِ کَبیر و داریوشِ بُزُرگِ هَخامَنِشی، زَرْدُشْتی بوده‌انْد؟، آیا ایرانیان، دَر آسْتانۀ وُرودِ إِسلام، هَمه، بَر آیینِ زَرْدُشْت بوده‌اند؟، آیا زَرْدُشْتیان اَز مَنْظَرِ إِسلام دَر شُمارِ “أَهْلِ کِتاب” انْد؟ و آیا إِسلام آیینِ زَرْدُشْتی را آیینی إِلٰهی و دینی راسْتین می‌دانَد؟، … . دَر کِتابِ دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی، این مَسائِل و دیگَر مَسائِلی اَز هَمین قَبیل، به‌ویژه اَز آن رویْ که هَمْواره مَحَلِّ بَحْث و فَحْص و کُنْجْکاویِ خَواصّ و عَوام بوده و هَسْت، موردِ تَحْقیق و وارَسیِ بی‌غَرَضانه قَرار گِرِفْته است.
 
دَربارۀ دیانَت و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی، به‌ویژه اَز زَمانی که دَر دو قَرنِ أَخیر، چونان اَبْزاری تَبْلیغی بازیچۀ دَسْتِ بَرْخی اَز باستانْ‌پَرَستانِ إِفْراطی شُد و به مایۀ أَصْلیِ تاریخْ‌سازی‌ها و تاریخْ‌بازی‌هایِ ایشان بَدَل گَردید، اِدِّعاهایِ بسیار غَریبی مَجالِ طَرْح یافته است که عَلی‌الْخُصوص اَز بَعضِ غیْرِمتَخصِّصان راهْ‌زَنی می‌کُنَد و دِلْ می‌ربایَد، بی آن که حَظِّ وافِری از حَقیقَت با خود داشْته باشَد. … پاره‌ای اَز این اِدِّعاها، نِمودِ نوعی مُبالَغَۀ بی‌پایه راجِع به سَهْم و تَأْثیرِ دینِ زَرْدُشْت دَر فَرْهَنْگ و أَدَب و اَنْدیشۀ ایرانِ پَس از إِسلام است. هَیاهوهائی چونان اِدِّعایِ تَأَثُّرِ فَراوانِ سُخَن و اَنْدیشۀ حافِظِ شیرازی اَز فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی و پیْوَنْدانیدَنِ کِلیدْواژه‌هایِ حافِظانه‌ای چون “مُغ” و “پیرِمُغان” با مَقولۀ دِلْبَسْتگی به آیینِ زَرْدُشْت و حَتّیٰ خودِ زَرْدُشْتِ دین‌آوَر، یا سودایِ زَرْدُشْتی‌اِنْگاریِ فَلسَفۀ شیْخ شِهابُ‌الدّینِ سُهْرَوَرْدی و حَتّیٰ سَعْیِ مُتَعَمِّدانه دَر تَحْریفِ تاریخِ حَیاتِ سُهْرَوَرْدی به سودِ مَزاعِمِ باستانْ‌پَرَستانِ إِفْراطی، نِمونه‌هائی اَز این مُبالَغاتِ نابِجاست که دَر کِتابِ دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی کوشِش رَفْته است تا بَر حَقیقَتِ آنْ‌ها نیز پَرْتُوی اَفگَنْده شَوَد.
 
نَظائِرِ این مُبالَغات و بیش اَز اینْ‌ها، دَربارۀ دَرَخْشِشِ کارنامۀ جامِعَۀ زَرْدُشْتی دَر ایرانِ پَس از إِسلام و خُصوصًا دو قَرْنِ أَخیر و هَمْچُنین دَر حِکایَتِ داسْتانِ مَظْلومیَّت و مَحْرومیَّتِ این أَقَلّیَّتِ کِناره‌جوی و آنْگاه سِتَمْ‌کَشیِ ایشان اَز أَکثَریَّت نیز مَجال طَرْح یافْته است که دَر کِتابِ دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی، پایۀ صِحَّت و سُقْمِ بَعْضِ این مُدَّعَیات هَم، دَر ضِمْنِ بَیانِ سَرگُذَشْتِ جامِعَۀ زَرْدُشْتی، با بَرْرَسی و تَحْلیلِ پاره‌ای اَز أَسْناد و أَخْبار، تا حُدودی بازْنِموده آمَده است و نِشان داده شُده کَمّ و کَیْفِ تَأْثیرِ بَرْخی اَز زَرْدُشْتیانِ أَثَرْگُذار بَر فَرْهَنْگ و سیاسَت و اِجْتِماعِ این قَرْنْ‌ها اَز چه قَرار بوده است و دَر این مَوارِد، رِوایَتِ شُماری اَز گُزارِشْگَرانِ مُبَلِّغْ‌مَآبِ زَرْدُشْتی و شُماری اَز زَرْدُشْتیٖ‌مَآبانِ مُبَلِّغ‌آیین، چه مایه واگویه‌گَرِ حَقیقَتِ تاریخ و مُوافِقِ أَسْنادِ مُعْتَبَر و شَواهِد و قَرائِنِ موجود است و چه مایه بَر حُبّ و بُغْضْ‌هایِ شَخْصیِ ایشان و رُؤْیاهایِ دور و درازِشان اِبْتِنا دارَد.
 
دَر هَمین راسْتا، بَخْشی اَز کِتابِ دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی، به نَقْدِ بازیگَری‌هایِ باسْتانْ‌پَرَستانِ إِفْراطی و عَلَمْ‌دارانِ زَرْدُشْتیٖ‌مَآبی با میراث و دیانَتِ زَرْدُشْتی ویژه داشْته شُده، و لَخْتی دَر تَبْیینِ پاره‌ای اَز مُغالَطاتِ ایشان دَربارۀ تاریخ و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتیان گُفت‌وگو گَردیده است.
 
بَر سَرِ هَم اُمید می‌رَوَد این کِتاب، عُمْدۀ اِطِّلاعاتِ کُلّیِ مورِدِ حاجَتِ خوانَنْدۀ فَرهیخْتۀ نَه لُزومًا مُتَخَصِّص را دَربارۀ آیینِ زَرْدُشْتی و مَباحِثِ مَطرَحِ حولِ آن، دَر اِخْتیارِ وی بِگُذارَد و دَر راهِ تَعْمیقِ آگاهی‌هایِ دینی و تاریخیِ لازِم دَر این موضوع، به کارِ عُمومِ خوانَنْدگانِ عَلاقه‌مَند، به‌ویژه خوانَنْدگانِ مُسَلْمان، بیایَد.
 
و سَرِ رِشْتۀ توفیق به دَسْتِ خُداست ـ تَبارَکَ وَ تَعالَی.      
 
 
[۱] . دَرآمَدی بَر شِناخْتِ دین و فَرْهَنْگِ زَرْدُشْتی، جویا جَهانْبَخْش، ۲ ج، چ: ۱، اِصْفَهان: دَفْتَرِ تَبْلیغاتِ إِسْلامیِ حوزۀ عِلْمیّۀ قُم: شُعْبۀ اِصفَهان / پِژوهِشْگاهِ عُلوم و فَرْهَنْگِ إِسْلامی، ۱۴۰۲ هـ.ش.

پیمایش به بالا